![]() |
3 ادبی 4 |
![]() |
پیش از آنی که فرو تر ببرد گردابم
باز هم ناجی همواره ی من دریابم
آسمانم شده از جذبه ی پرواز
بال بیداری من باش در اوج خوابم
زندگی با همه ی خوبی و زیبایی
ترسم این است که در خویش بگیرد قابم
تشنه ام - تشنه ی آن چشمه ی در سنگ هنوز
عاشقم - عاشق آن ناشده های نابم
باز دریا و شب و من به تو می اندیشیم
چه حسودانه ببین می نگرد مهتابم
دل به دریا زده ها خوبترم می فهمند
کاش موجی به سراب تو کند پرتابم
¤ نویسنده: امینه دریانورد