![]() |
3 ادبی 4 |
![]() |
خیال کن که جزیره که ما از آن تو ایم
که زر خرید که تسخیر رایگان تو ایم
خیال کن که دروغ است فعل ناشدنی
شده است و فصل مگویای داستان تو ایم
خیال فرصت خوبی ست خوش خیال ترین
خیال کن که خدایی و بندگان تو ایم
خیال نه - که یقین می کن این کرامت محض
تمام تور - تو - ما نیز ماهیان تو ایم
( کرم نما و فرودآ که خانه خانه ی توست )
تو میزبانی و ما جمله میهمان تو ایم
عجب زمانه ی مهمان کشی ست شرم نکن
بریز تشنه ی بی مکث شوکران تو ایم
¤ نویسنده: امینه دریانورد